تئوریهایی برای تغییر فعّالیّتهای ورزشی
داشتن نقش فعال در تغییر و اصلاح دنیایی که در آن زندگی میکنیم، بخشی از کار یک شهروند در یک جامعهی مردمسالار است. دیدگاههایی در جهت ساخت و ایجاد نگرشها و در نظرگیری اقداماتی برای ترویج و تبلیغ آنها ارائه شده
نویسنده: مجتبی یزدانی
داشتن نقش فعال در تغییر و اصلاح دنیایی که در آن زندگی میکنیم، بخشی از کار یک شهروند در یک جامعهی مردمسالار است. دیدگاههایی در جهت ساخت و ایجاد نگرشها و در نظرگیری اقداماتی برای ترویج و تبلیغ آنها ارائه شده است. نمونههای زیر، مثالهایی از این دیدگاهها است که میتواند در ساختن آینده به کار گرفته شود:
خط مشی افراطی برای تغییر، ایجاد آگاهی طبقاتی در فعالیتهای ورزشی و جامعه است. درنتیجه، افراد میتوانند سیستم اقتصادی و سیستم سیاسی حمایتکننده از آن را اصلاح کنند. این موضوع شامل سازمانها و گروههای سیاسی است که از طریق آن بازیکنان و طرفداران میتوانند بر فعالیتهای ورزشی، به دور از کسانی که قدرت و ثروت دارند، کنترل داشته باشند.
تاکنون افراد کمی از نظریهی تضاد به این شیوه استفاده کردهاند، اما نظریهی تضاد در دهههای 1960 و 1970 متداول بود؛ چالشهای عظیمی که با هوادارانش داشت، آنها را مأیوس و از نمایندگی مؤثر برای تغییر وسیع در اجتماع دور کرد؛ البته نظریهپردازان تضاد تلاشهای مهمی را برای مخالفت با نژادپرستی، جنسیتگرایی، ناسیونالیسم و نظامیگری در حوزهی فعالیتهای ورزشی انجام دادهاند و ورزشکارانی را تربیت کردهاند که نمایندگان سازمانهای ورزشی در اشاعهی نظریه تضاد باشند. این موضوع نیز موجب حفظ و زندهنگه داشتنشدن روحیه و نگرش نظریهی تضاد در بین افراد سراسر دنیا شده است.
خط مشیهای محافظهکارانهی اصلاحگرایانه یا افراطی، استفاده خواهند شد؛ اما نظریهی کنش متقابل برای شرکتکنندگان اهمیت قائل است که معنی ساختار و هدف فعالیتهای ورزشی را در زندگیشان ایجاد میکنند. طرفداران نظریهی کنش متقابل، از رویکرد اصلاحگرایانه یا افراطی استفاده میکنند که برای بیشتر مردمی ساختن فعالیتهای ورزشی سازماندهی شدهی موجود به کار خواهند رفت. وقتی آنها این کار را انجام میدهند، تدابیری را از دیدگاههای دیگر و به ویژه دیدگاههای انتقادی و فمینیستی خواهند گرفت.
که بر اساس برتری مردان پایهریزی شدهاند و طبق آنها، محرومیت زنان تضمین میشود.
نظریهپردازان شکل میدانند که مؤثر بودن در حوزهی تغییر اجتماعی در جهانی که در آن روابط متقابل بین فعالیتهای ورزشی و حوزهی دیگر زندگی به شدت درهم گره خورده، بسیار دشوار است. البته آنها امیدوارند که اگر تحقیق به طور دقیق روابط متقابل بین مجموعهای از افراد و جریاناتی از قدرت را شناسایی کند، میتواند خط مشیهایی را برای چالش و اصلاح شکلهای اجتماعی طراحی کند که استثماری و ظالمانه است.
تیمهای بزرگ و حرفهای ورزشی شالوده و سازمانهای خدماتی اجتماعی ویژهی خود را دارند. بازیکنان و به ویژه کسانی که نظرات افراطی دربارهی تغییر دادن فعالیتهای ورزشی دارند، ممکن است تشویق شوند تا برنامههای اجتماعی خود را از کانال تیم انجام دهند. آنها بر حمایت از فعالیتهای ورزشی جوانان، برنامههای آموزشی و بورسیههای تحمیلی و مؤسسههای خیریهی سلامتی تأکید میکنند.
هریک از این خطمشیها برای تغییر در فعالیتهای ورزشی امروزی یافت میشوند. خطمشیهای محافظهکارانهی رایج باقی میمانند؛ چون کسانی که دارای قدرت هستند، مایلاند محافظه کار باشند و از منابع خود برای جلب موافقت دیگران استفاده کنند. آنها فعالیتهای قدرتی و عملکردی را به صورت وسایل فوقالعادهی خوبی برای ترویج ارزشهای سازگار با سلیقههای خود میبینند. فعالیتهای ورزشی برای آنها، وسیلهای برای پول درآوردن، افزایش نفوذ و ترویج مصرفگرایی و گسترش اقتصادی است. خطمشی اصلاحگرایانه نسبتاً متداول است، به ویژه بین زنان و مردانی که در حاشیهی فعالیتهای ورزشی یا نسخههای اصلاحشدهای از آن وارد شوند.
رویکردهای افراطی در فعالیتهای ورزشی به ندرت پیش میآیند، چون بیشتر افراطگرایان با موضوعهای فقر، بیخانمانی، بهداشت جهانی، آموزش کیفی برای بچهها، حملونقل عمومی قابل دسترسی، استخدام کامل و حداقل استانداردهای تضمینشده زندگی در ارتباط هستند. کارکردن در این شرایط و مرتبط با فعالیتهای ورزشی به عنوان محلهایی برای مقابله با تعریفهای رایج مردانگی و زنانگی استفاده کردهاند و نیز از پرسشهایی درباره معانی نژاد و تشویق افراد به اینکه به طور انتقادی دربارهی ویژگیهای ضد مردمسالاری و روابط سلسلهمراتبی فکر کنند، نگران هستند.
منبع مقاله :
یزدانی، مجتبی؛ (1395)، ورزش و مدیریت جهادی، تهران: تیسا، چاپ اول
داشتن نقش فعال در تغییر و اصلاح دنیایی که در آن زندگی میکنیم، بخشی از کار یک شهروند در یک جامعهی مردمسالار است. دیدگاههایی در جهت ساخت و ایجاد نگرشها و در نظرگیری اقداماتی برای ترویج و تبلیغ آنها ارائه شده است. نمونههای زیر، مثالهایی از این دیدگاهها است که میتواند در ساختن آینده به کار گرفته شود:
نظریهی کارکردگرا:
با وجود محدودیتهای آن، این نظریه به طور گسترده برای ایجاد نگرشهایی از فعالیتهای ورزشی در آینده استفاده میشود. کسانی که قدرت و نفوذ دارند، فانکسیونالیسم (کارکردگرایی) را دوست دارند. چون سیستم اجتماعی موجود را در نظر نمیگیرد و بر نحوهی دخالت فعالیتهای ورزشی در حفظ آن سیستم تمرکز میکند. کارکردگرایی معمولاً در جهت بهبود و گسترش فعالیتهای ورزشی موجود و استفاده از خط مشیهای محافظهکارانه و اصلاحگرایانه برای ایجاد این تغییرات گام برمیدارد.خط مشی محافظهکارانه:
این خطمشی بر این اساس پایهریزی میشود که تغییرات در فعالیتهای ورزشی مثل تغییرات در جامعه، افزایش بیشتر پول، توسعهی خط مشیهای بازاریابی مؤثرتر و معمولاً استحکام ارزشها، تعریفها، تجربهها و ساختارهای سازمانی را دربر میگیرد. یک فرد کارکردگرا از خط مشی محافظهکارانه به جای تأکید بر رشد از طریق روابط اجتماعی یا ساختار اجتماعی موجود بیشتر بر تقویت یا محکم کردن آنچه از پیش وجود داشته است، تأکید میکند.خط مشی اصلاحگرایانه:
این خطمشی بر حفظ مسائل و مشکلات و مفیدتر ساختن فعالیتهای ورزشی با تبدیل آنها به بخشهای بزرگتر زندگی مردم تأکید و توجه خاصی میکند. نظریهی تضاد بر خط مشی افرازگرایانه تغییری تأکید میکند که در آن هدف، تکمیل اصلاح خود جامعه است. اگر تغییراتی بنیادی در ساختار روابط اجتماعی جامعه وجود نداشته باشد، به طور کلی، انجام فعالیتهای ورزشی هرگز با آزادی، استقلال و خرسندی همراه نخواهد بود. خطمشی اصلاحگرایانهی کارکردگرا بر کنترل اجتماعی، پیش از اصلاح فرهنگی تأکید دارد. توجه به چنین موضوعهایی میتواند مثل تشویق کردن دختران و بانوان به انجام فعالیتهای ورزشی، حذف تقلب و دغلبازی و استفاده از مواد دوپینگی در فعالیتهای ورزشی و مرتبط ساختن فعالیتهای ورزشی با فرآیندهای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی باشد. بنیاد فعالیتهای ورزشی بانوان در ایالات متحده، نمونهای از یک سازمان است که اغلب از خط مشیهای اصلاحگرایانهی پایهریزی شده و بر اساس رویکرد کارکردگرایانه استفاده میکنند، هرچند که بعضی از مواقع از خطمشیهای قدیمی پایهریزی شده بر اساس دیدگاههای انتقادی و فمینیستی نیز استفاده میکند.نظریهی تضاد:
نظریهپردازان تضاد، جامعهای را تجسم میکنند که در آن فعالیتهای ورزشی پر معنا است؛ فعالیتهای انسانی که افراد آن آزادند گسترهی کاملی از چالشهای جسمانی برنامهریزی شده از لحاظ دموکراتیک را کشف کنند. این نگرش نمیتواند در جامعهای به واقعیت تبدیل شود که در آن انگیزهی پول درآوردن و شکل استعمارگرایانهی اقتصادی و ظالمانهی روابط طبقاتی، احتمال آزادی در فعالیتهای ورزشی را تخریب میکند. بنابراین، نظریهی تضاد بر خط مشی افرازگرایانه تغییری تأکید میکند که در آن هدف، تکمیل اصلاح خود جامعه است. اگر تغییراتی بنیادی در ساختار روابط اجتماعی جامعه وجود نداشته باشد، به طور کلی، انجام فعالیتهای ورزشی هرگز با آزادی، استقلال و خرسندی همراه نخواهد بود.خط مشی افراطی برای تغییر، ایجاد آگاهی طبقاتی در فعالیتهای ورزشی و جامعه است. درنتیجه، افراد میتوانند سیستم اقتصادی و سیستم سیاسی حمایتکننده از آن را اصلاح کنند. این موضوع شامل سازمانها و گروههای سیاسی است که از طریق آن بازیکنان و طرفداران میتوانند بر فعالیتهای ورزشی، به دور از کسانی که قدرت و ثروت دارند، کنترل داشته باشند.
تاکنون افراد کمی از نظریهی تضاد به این شیوه استفاده کردهاند، اما نظریهی تضاد در دهههای 1960 و 1970 متداول بود؛ چالشهای عظیمی که با هوادارانش داشت، آنها را مأیوس و از نمایندگی مؤثر برای تغییر وسیع در اجتماع دور کرد؛ البته نظریهپردازان تضاد تلاشهای مهمی را برای مخالفت با نژادپرستی، جنسیتگرایی، ناسیونالیسم و نظامیگری در حوزهی فعالیتهای ورزشی انجام دادهاند و ورزشکارانی را تربیت کردهاند که نمایندگان سازمانهای ورزشی در اشاعهی نظریه تضاد باشند. این موضوع نیز موجب حفظ و زندهنگه داشتنشدن روحیه و نگرش نظریهی تضاد در بین افراد سراسر دنیا شده است.
نظریهی کنش متقابل:
این نظریه، دیدگاههای فعالیتهای ورزشی ایجاد شده توسط خود شرکتکنندگان را در بر میگیرد. این فعالیتهای ورزشی شکلهای بسیاری خواهند داشت که هر یک نمایانگر دیدگاهها و تعریفهای واحدی از جهانی است که پس از برقراری ارتباط متقابل شرکتکنندگان آن فعالیتهای ورزشی شکل میگیرد.خط مشیهای محافظهکارانهی اصلاحگرایانه یا افراطی، استفاده خواهند شد؛ اما نظریهی کنش متقابل برای شرکتکنندگان اهمیت قائل است که معنی ساختار و هدف فعالیتهای ورزشی را در زندگیشان ایجاد میکنند. طرفداران نظریهی کنش متقابل، از رویکرد اصلاحگرایانه یا افراطی استفاده میکنند که برای بیشتر مردمی ساختن فعالیتهای ورزشی سازماندهی شدهی موجود به کار خواهند رفت. وقتی آنها این کار را انجام میدهند، تدابیری را از دیدگاههای دیگر و به ویژه دیدگاههای انتقادی و فمینیستی خواهند گرفت.
دیدگاههای انتقادی:
این دیدگاهها آیندهای را تجسم میکنند که در آن افراد در برابر ایدئولوژیهای انحصاری، استثمارگرایانه و ظالمانه و روابط اجتماعی در فعالیتهای ورزشی پافشاری و شکلهای جدیدی از ورزش را ایجاد میکنند که انتظارها و تجربههای افرادی از پسزمینههای بسیار را نشان میدهند. آنها از خطمشیهای اصلاحگرایانه و افراطی بهره میبرند که بر تغییر نحوهی اندیشهی مردم دربارهی فعالیتهای ورزشی تأکید میکنند. این خطمشیها از فعالیتهای ورزشی برای ساختار و عامل حرکتدهندهی روابط اجتماعی مرتبط با جنسیت، نژاد، کلاس و معلولیت استفاده خواهند کرد. یک خط مشی افراطی اولیه، تخریب ساختارها، روابط خواهد بود و شکلهایی از روابط قدرت را ایجاد میکند و به طور سیستماتیک هویتها و نگرشهای گروههای خاص از افراد جامعه را کنار میزند یا در حاشیه قرار میدهد. هدف نهایی، برقراری و ایجاد فرآیندهایی خواهد بود که از طریق آن نگرشهای محو شده راحتتر دیده شوند و از این راه فرصتهایی بر حسب انصاف و به نمایندگی در فعالیتهای ورزشی و جامعه توزیع شود.دیدگاههای فمینیستی:
نظریهپردازان و طرفداران بانوان، آن دسته از فعالیتهای ورزشی، را تجسم میکنند که در آن ارزشها و تجربههای بانوان به عنوان اصول کلی برنامهریزی استفاده شود و جامعهای را تجسم میکنند که در آن، این فعالیتهای ورزشی بودجهگذاری و حمایت خواهند شد. آنها از خط مشیهای افراطی که بر ایدئولوژی جنسیتی رایج پافشاری دارد و برای اصلاح آن طراحی شده است. ایدئولوژی که مردان دارای امتیاز طبقاتی بالاتری هستند و تمام فعالیتهای ورزشی بر اساس ارزشها و تجربههای مردان پایهریزی شده است. طرفداران حقوق بانوان از اعمال مرزهای جنسیتی نیز طرفداری میکنند. بنابراین راههای پذیرفته شده بسیاری برای در نظر گرفتن جنسیت در زندگی روزمره وجود دارد. وقتی بیشتر مردم دربارهی تغییرات در فعالیتهای ورزشی بحث میکنند، درحقیقت دربارهی تغییرات از دیدگاه خطمشیهای محافظهکارانهای فکر میکنند که بر اساس شکلی از نظریهی کارکردگرایانه پایهریزی شده باشد. خط مشی جانبدارانهی دیگر، نقد و اصلاح تعریفهای قدیمی مردانگی و ایجاد فضاهایی برای فعالیتهای ورزشی مردانی است که مردانگی را به جای این که از دیدگاه تحکم و سختگیری و تسلط بر دیگران ببینند، از دیدگاه تربیت و حمایت از دیگران در نظر میگیرند. گروه بینالمللی lnternetional working Group on Woman and Sport بر اساس اطلاع و آگاهی از حقوق بانوان پایهریزی شده است؛ اعضای آن در سراسر دنیا از استراتژی افراطی با اهداف تغییر ایدئولوژی روشهای متداول حمایت میکنند و به طور سیستماتیک زنان را از فعالیتهای ورزشی برحذر میدارند و زمانی که بانوان به انجام فعالیتهای ورزشی میپردازند، آنها را از برخی حقوق محروم میکنند. البته خطمشی از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، زیرا مشکلاتی که بانوان با آن روبهرو هستند، در فرهنگهای مختلف، متفاوت است. خطمشیهای محافظهکارانه برای افزایش فرصتهایی برای دختران و بانوان استفاده میشود که فعالیتهای ورزشی برقرار شده را در یک گروه یا جامعه مطالعه میکنند. خطمشیهای اصلاحگرایانه برای ارتقادادن جایگاه زنان و بالابردن قدرت زنان در جامعه و سازمانهای ورزشی به کار میروند.که بر اساس برتری مردان پایهریزی شدهاند و طبق آنها، محرومیت زنان تضمین میشود.
نظریهی شکل:
نظریهپردازان شکل، فعالیتهای ورزشی را عاری از قدرت استثمار و خشونت ظالمانه میبینند. خط مشی اولیهی آنها شرکت در برنامههای دقیق تحقیقاتی است که سرانجام باعث ایجاد مسئولیت اجتماعی و تلاشهای مؤثر برای تغییر و اصلاح اجتماعی میشود.نظریهپردازان شکل میدانند که مؤثر بودن در حوزهی تغییر اجتماعی در جهانی که در آن روابط متقابل بین فعالیتهای ورزشی و حوزهی دیگر زندگی به شدت درهم گره خورده، بسیار دشوار است. البته آنها امیدوارند که اگر تحقیق به طور دقیق روابط متقابل بین مجموعهای از افراد و جریاناتی از قدرت را شناسایی کند، میتواند خط مشیهایی را برای چالش و اصلاح شکلهای اجتماعی طراحی کند که استثماری و ظالمانه است.
تغییرات در فعالیتهای ورزشی
وقتی بیشتر مردم دربارهی تغییرات در فعالیتهای ورزشی بحث میکنند، درحقیقت دربارهی تغییرات از دیدگاه خطمشیهای محافظهکارانهای فکر میکنند که بر اساس شکلی از نظریهی کارکردگرایانه پایهریزی شده باشد. آنها تغییرات را از دیدگاه گسترش و رشد و نه اصلاح اجتماعی و فرهنگی در نظر میگیرند و بر موضوعها و خطمشیهای مدیریتی برای حفظ امور برنامهریزی شده و پر سود تأکید میکنند. آنها از تغییرات در ساختار و ایدئولوژیهایی حمایت نمیکنند که در آن فعالیتهای ورزشی صورت میگیرد، خطمشیهای محافظهکارانه بر موضوع اصلی استفاده از فعالیتهای ورزشی به عنوان ابزارهایی برای کنترل اجتماعی و آموزش افراد برای احترام گذاشتن و اطاعت از ارزشها و استثناهای مرسوم تأکید دارد.خطمشی اصلاحگرایانه:
این خطمشیها نیز روی گسترش فرصتهای مشارکتی تأکید میکنند، اما آنها نیز میگویند که آن فرصتها باید منصفانه و عاری از کارهای اجتماعی باشد که به طور سیستماتیک گروهی را بر دیگران امتیاز میدهند. خطمشیهای ارتجاعی نیز با نابرابریها و مشارکت دموکراتیک و مردمسالارانه همراه است، اما بر تغییرات ساختاری و ایدئولوژیکی عمیق تأکید میکنند. آنها از توزیع مجرد قدرت در جامعه، اصلاح روابط اجتماعی و ایدئولوژیهای جدیدی حمایت میکنند که به تجربههای گروههایی از مردم که پیشتر حق رأی نداشتند، معنا میبخشند. این خطمشیها بسیاری از افراد را عصبانی میکند، زیرا از سلیقه و انتظارهای گروههای اجتماعی در حاشیه گذاشته شده، حمایت میکنند و با ساختارها و ایدئولوژیهایی به مقابله برمیخیزند که به برخی از گروهها و افراد امتیاز و برتری میدهند. این موضوع کسانی را تهدید میکند که به راحتی در بافت آن ساختارها و ایدئولوژیها زندگی میکنند، افراد برتر از لحاظ اجتماعی، افراطیون را دوست ندارند.تیمهای بزرگ و حرفهای ورزشی شالوده و سازمانهای خدماتی اجتماعی ویژهی خود را دارند. بازیکنان و به ویژه کسانی که نظرات افراطی دربارهی تغییر دادن فعالیتهای ورزشی دارند، ممکن است تشویق شوند تا برنامههای اجتماعی خود را از کانال تیم انجام دهند. آنها بر حمایت از فعالیتهای ورزشی جوانان، برنامههای آموزشی و بورسیههای تحمیلی و مؤسسههای خیریهی سلامتی تأکید میکنند.
هریک از این خطمشیها برای تغییر در فعالیتهای ورزشی امروزی یافت میشوند. خطمشیهای محافظهکارانهی رایج باقی میمانند؛ چون کسانی که دارای قدرت هستند، مایلاند محافظه کار باشند و از منابع خود برای جلب موافقت دیگران استفاده کنند. آنها فعالیتهای قدرتی و عملکردی را به صورت وسایل فوقالعادهی خوبی برای ترویج ارزشهای سازگار با سلیقههای خود میبینند. فعالیتهای ورزشی برای آنها، وسیلهای برای پول درآوردن، افزایش نفوذ و ترویج مصرفگرایی و گسترش اقتصادی است. خطمشی اصلاحگرایانه نسبتاً متداول است، به ویژه بین زنان و مردانی که در حاشیهی فعالیتهای ورزشی یا نسخههای اصلاحشدهای از آن وارد شوند.
رویکردهای افراطی در فعالیتهای ورزشی به ندرت پیش میآیند، چون بیشتر افراطگرایان با موضوعهای فقر، بیخانمانی، بهداشت جهانی، آموزش کیفی برای بچهها، حملونقل عمومی قابل دسترسی، استخدام کامل و حداقل استانداردهای تضمینشده زندگی در ارتباط هستند. کارکردن در این شرایط و مرتبط با فعالیتهای ورزشی به عنوان محلهایی برای مقابله با تعریفهای رایج مردانگی و زنانگی استفاده کردهاند و نیز از پرسشهایی درباره معانی نژاد و تشویق افراد به اینکه به طور انتقادی دربارهی ویژگیهای ضد مردمسالاری و روابط سلسلهمراتبی فکر کنند، نگران هستند.
منبع مقاله :
یزدانی، مجتبی؛ (1395)، ورزش و مدیریت جهادی، تهران: تیسا، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}